گفتوگو با دکتر محمود سریعالقلم . ماهنامه اندیشه پویا . نوروز ۱۴۰۱
لازم است که در ابتدا نکاتی در رابطه با مثلثِ آمریکا، روسیه و چین را مرور کنیم. مبنای قدرت در جهان ثروت و مازاد ملی است و به میزانی که این سه قدرت، ثروت و مازاد ملی تولید کنند، میتوانند آن را به قدرت نظامی و سیاسی تبدیل کنند. در دهه های اخیر سطحِ قدرتِ آمریکا تغییر پیدا نکرده اما سطح ِقدرت چین و روسیه متحول شده است. آمریکا همچنان با ۲۱ تریلیون دلار تولید ناخالص ملی، اقتصاد اول جهان است. قدرت نظامی، قدرت علمی و فن آوری، قدرت نوآوری و توان شرکتهای آمریکایی برای حضور در صحنۀ جهانی، همچنان در جایگاه نخست قرار دارد. اما در پانزده سال گذشته، چین توانسته با حدود ۱۵ تریلیون دلار تولید نا خالص ملی و سه تریلیون دلار ذخایر ارزی به قدرت دوم اقتصادی جهان تبدیل شود. امروز حداقلِ حجم مبادله اقتصادی هرکشوری درجهان با چین، بیست درصد است و این حجم تجارت در برخی کشورها تا هشتاد درصد هم میرسد. آمریکا و چین با یکدیگر، حدود ۷۰۰ میلیارد دلار رابطۀ تجاری دارند و این رابطۀ تجاری آمریکا با چین، تقریباً نصف رابطۀ تجاری آمریکا با ۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپاست. فرهنگِ اجتماعی چینی تمایل زیادی به پسانداز دارد و چینیها توانستهاند چندین بانک در سطح جهانی ایجاد کنند و قدرت مالی و سرمایهگذاری خارقالعادهای را به وجود آورند. امروز توان مالی، سرمایه گذاری و لجیستیکی چین، به تنهایی هم ردیف بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول است.