ملیکا، سفری از سکوت به شکوفایی
آرزو روستایی و حسین طالبزاده
دستهبندی: تجربههای آموزشی و روانشناختی
تجربه زیسته
هر معلم و روانشناسی در طول سالها تدریس و مشاوره، با دانشآموزان و مراجعانی روبرو میشود که به نوعی نقطهعطف در زندگی حرفهای او تبدیل میشوند. یکی از آن لحظات بهیادماندنی برای من، آشنایی با ملیکا بود، یک دختر کوچک با چشمانی پر از سوالات بیپاسخ و دنیایی پر از رازهای نهفته که هنوز نمیشناختم.
ملیکا وارد کلاس من شد و همان لحظهای که نگاهش را به من دوخت، حس کردم که او با دیگران متفاوت است. وقتی زنگ مدرسه به صدا درآمد، دیدم که ملیکا با نگرانی گوشهایش را گرفت و اشک در چشمانش حلقه زد…
از همان روز تصمیم گرفتم کلاس را برای ملیکا به مکانی امن و آرام تبدیل کنم. با گذشت زمان، او کمکم شروع به صحبت کرد، ابتدا با کلمات کوتاه و سپس با جملات کامل. هر بار که لب به سخن میگشود، شکوفهای تازه در دل من میشکفت.
ملیکا در مسیر رشدش نشان داد که سکوت همیشه نشانه ضعف نیست؛ گاهی سکوت فرصتی است برای جمعآوری نیرو، برای لحظهای که شکوفایی آغاز میشود.
و من آموختم که رسالت معلم، تنها انتقال دانش نیست؛ بلکه فراهم کردن بستری است که در آن هر دانشآموز بتواند از سکوت به شکوفایی برسد.
تحلیل و بازاندیشی
حسین طالبزاده — عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان
مقدمه
تجربهٔ ملیکا نشان میدهد که بسیاری از دانشآموزان در سکوت خود دنیایی از احساسات و تواناییها را پنهان میکنند. وظیفهٔ معلم کشف این ظرفیتها و فراهم کردن شرایط برای شکوفایی آنهاست.
بحث
- سکوت دانشآموز همیشه به معنای ناتوانی یا بیعلاقگی نیست.
- محیط امن و حمایتگر میتواند سکوت را به بیان و شکوفایی تبدیل کند.
- معلم نقش کلیدی در ایجاد اعتماد و انگیزه دارد.
نتیجهگیری
داستان ملیکا یادآور این حقیقت است که آموزش تنها انتقال محتوا نیست؛ بلکه فرآیندی انسانی است که در آن معلم با صبر، توجه و عشق میتواند سکوت را به صدا و شکوفایی تبدیل کند.