تابستانی که کوچه ها نفس کشیدند

در آن مدرسه ابتدایی کوچک، آقای افشار، معلم ورزش، محبوب قلب‌های کوچک بود. او نه تنها ورزش را به دانش‌آموزان می‌آموخت، بلکه شور و نشاط زندگی را در وجودشان شعله‌ور می‌کرد. تابستان‌ها که از راه می‌رسید، کوچه پس کوچه‌های محله، جولانگاه توپ‌های گل‌کوچک می‌شد. شور و هیجان کودکانه، گاهی با گلایه‌های بزرگ‌ترها در هم می‌آمیخت. توپ‌هایی که شیشه‌ها را می‌شکستند، خطرات خیابان و دعواهای گاه و بیگاه، آرامش محله را به هم می‌زد. ادامه خواندن “تابستانی که کوچه ها نفس کشیدند”

میانجی‌گری در سه فنجان چای

میانجی‌گری در سه فنجان چای

حسین طالب زاده

سال‌ها قبل، در مدرسه‌ای که تدریس می‌کردم، معاونی داشتیم که مردی زحمتکش، اما به شدت تندخو و کم‌حوصله بود. سال‌ها تجربه داشت، اما گاهی صبرش به سر می‌رسید و واکنش‌های تندی نشان می‌داد.

 

آن روز، در راهروی مدرسه، همه چیز ناگهانی اتفاق افتاد. دانش‌آموزی از کلاس چهارم، پسری بازیگوش و پرانرژی، بعد از چندین تذکر پی‌درپی همچنان نظم را رعایت نمی‌کرد. معاون که از این بی‌انضباطی کلافه شده بود، ناگهان کنتر‌لش را از دست داد و سیلی محکمی به گوش پسرک زد. ضربه چنان شدید بود که کودک به زمین افتاد و با مچ دستش روی کف سنگی مدرسه فرود آمد. ادامه خواندن “میانجی‌گری در سه فنجان چای”

صبحگاهی بی‌صدا، اما پرطنین

صبحگاهی بی‌صدا، اما پرطنین

حسین طالب زاده

در یکی از مدارس ابتدایی جنوب تهران، مربی تربیتی مدرسه بودم و مسئولیت اجرای مراسم صبحگاهی را بر عهده داشتم. مدارس در میان بافت مسکونی قرار دارند، و بسیاری از همسایگان، از جمله سالمندان و بیماران، در مجاورت این مدارس زندگی می‌کنند

 

هر روز صبح، ساعت هفت و نیم، زنگ مدرسه به صدا درمی‌آمد و دانش‌آموزان با هیجان و شتاب به محل استقرارشان، که با دایره‌هایی روی زمین مشخص شده بود، می‌دویدند. مراسم، با نظمی شبیه به آموزش‌های نظامی آغاز می‌شد: «از جلو نظام!» بعد، تلاوت قرآن، خواندن حدیث، سرود ملی و شعارهای روز اجرا می‌شد و پس از آن، بچه‌ها با انرژی زیاد راهی کلاس‌هایشان می‌شدند.

 

یک روز پس از مراسم، مردی با چهره‌ای برافروخته و صدایی تهدیدآمیز وارد مدرسه شد. او دنبال کسی می‌گشت که صبحگاه را اجرا می‌کرد. مدیر و معاونین از ترس به اتاق‌هایشان پناه بردند و من، که در حیاط مدرسه مانده بودم، با صداقت گفتم: «من بودم” ادامه خواندن “صبحگاهی بی‌صدا، اما پرطنین”

“یاز سو؛ پلی به یادگیری”

“یاز سو؛ پلی به یادگیری”

حسین طالب زاده

 

یکی از روزهای آغازین سال تحصیلی بود که در کتابخانه مدرسه نشسته بودم، در حالیکه به تدارکات سال جدید فکر می‌کردم. ناگهان مدیر وارد شد و گفت که خانمی آمده است، اهل اردبیل و زبان آذری صحبت می‌کند. و ما نمی‌توانیم با او ارتباط برقرار کنیم، و از من خواسته شد که به کمک بیایم چون به آذری مسلط بودم.

 

زن با پسر کوچکش، که دانش‌آموز کلاس اول بود، آمده بود تا او را برای ثبت‌نام به مدرسه معرفی کند. آن‌ها به تازگی از اردبیل به تهران مهاجرت کرده بودند و هیچ‌کدام فارسی بلد نبودند. مدیر از من خواست تا با آن‌ها صحبت کنم و من با دقت به صحبت هایشان گوش دادم. ادامه خواندن ““یاز سو؛ پلی به یادگیری””

قصه‌ای از یک نقطه عطف در مسیر معلمی

قصه‌ای از یک نقطه عطف در مسیر معلمی

حسین طالب زاده

اولین سال‌های معلمی‌ام بود. آن روز، قرار بود برای دانش‌آموزان کلاس پنجم یک فیلم آموزشی پخش کنم. دستگاه‌های پخش ویدیو در خانه‌ها ممنوع بودند، اما مدارس اجازه داشتند برای اهداف آموزشی از آن‌ها استفاده کنند.

با کمک خدمتگزار مدرسه، تلویزیون و ویدئو را به کلاس بردم. بچه‌ها با هیجان منتظر بودند. اما من، معلم کلاس، روبه‌روی دستگاهی ایستاده بودم که کار کردن با آن را بلد نبودم!  آموزش و پرورش هم آموزش هایی در این رابطه نداده بود، و چون در خانه نداشتیم، هیچ‌وقت تجربه‌اش نکرده بودم. نمی دانستم چه کار باید بکنم. ادامه خواندن “قصه‌ای از یک نقطه عطف در مسیر معلمی”

چطور از ارزیابی های تیمی برای تقویت یادگیری در آموزش غیرحضوری استفاده کنیم

تجربه تدریس: ارزیابی تعاملی و مشارکتی در دوران آموزش غیرحضوری

حسین طالب زاده

در ایام بحران کرونا، بسیاری از معلمان و اساتید با چالش‌های جدیدی مواجه شدند، از جمله نگرانی‌ها درباره تقلب در امتحانات غیرحضوری.

این چالش نه تنها به ابعاد فنی و اجرایی آموزش آنلاین مربوط می‌شد، بلکه به جنبه‌های تربیتی و اخلاقی ارزیابی‌ها نیز می‌پرداخت. در این شرایط، بنده به عنوان مدرس در یک درس خاص تصمیم گرفتم رویکرد جدیدی را برای امتحان پایانی پیاده‌سازی کنم که مبتنی بر یادگیری تیمی و استفاده از فضای دیجیتال باشد. ادامه خواندن “چطور از ارزیابی های تیمی برای تقویت یادگیری در آموزش غیرحضوری استفاده کنیم”

میانگین ۵.۲ از ۲۰ در ریاضی ۲ شریف؛ سختی سوالات، افت تحصیلی یا تغییر سبک‌های یادگیری؟

میانگین ۵.۲ از ۲۰ در ریاضی ۲ شریف؛ سختی سوالات، افت تحصیلی یا تغییر سبک‌های یادگیری؟

حسین طالب زاده

در ترم اول سال جاری، دانشگاه صنعتی شریف شاهد اتفاق خاصی بود که می تواند دستمایه مباحث علمی پیرامون یادگیری و مسائل آن در عصر جدید باشد.

مسأله این بوده:

«در درس ریاضی ۲، میانگین نمره دانشجویان تنها ۵.۲ از ۲۰ ثبت شده است.» این نتیجه پایین، نگرانی‌هایی درباره روند آموزش، طراحی سوالات امتحانی و تغییر سبک‌های یادگیری به وجود آورده و سوالاتی را در خصوص عوامل مؤثر بر این عملکرد مطرح کرده است. ادامه خواندن “میانگین ۵.۲ از ۲۰ در ریاضی ۲ شریف؛ سختی سوالات، افت تحصیلی یا تغییر سبک‌های یادگیری؟”

کارگاه بازآموزی کارورزی ۴

کارگاه بازآموزی کارورزی ۴ در دو روز در حال برگزاری است.

سعی کردم، چکیده این واحد کارورزی را در قالب اسلایدهایی مفید ارائه کنم.

این فایل برای اساتید محترم، دانشجویان عزیز،مدیران محترم مدارس کارورزی و معلمان راهنمای عزیز قابل استفاده می باشد.

برای دریافت آن کلیک کنید

کارورزی ۴(۱)

آموزش و پرورش و تحول

آموزش و پرورش و تحول

تحول در آموزش و پرورش ، عبارتی است که هر مقام مسئول در این وزارتخانه به عنوان اصلی ترین برنامه خود عنوان می کند.
اما نگاهی اجمالی به سخنان مسئولان فعلی و سابق نشان می دهد ، این تحول بیشتر ناظر بر معلول است.
یک نمونه در اینجا ، می تواند به خوبی این موضوع را بیان کند.

کیفیت نیروی انسانی و نحوه جذب و استخدام آنها از موضوعات مورد توجه است که از وزیر اسبق گرفته تا طیف های مخالف ایشان و مسئولان فعلی، در مورد آن نظر انتقادی دارند و روش جذب و استخدام را مناسب ندانسته و در درازمدت ، باعث لطمه به نظام تعلیم و تربیت می دانند.
اما آیا مسأله اصلی، روش جذب و استخدام است؟
در واقع، این طور نیست و روش جذب معلول نوع نگاه به نقش معلم و جایگاه آن در تعلیم و تربیت است.
«تعدادکلاس های خالی»، « کلاس های خالی  رو پر کردیم»، «فعلا اولویت، پر کردن کلاس های خالی است».اینها عبارت های رایج میان کارشناسان و مسئولان آموزش و پرورش در ابتدای هر سال تحصیلی است.
تحلیل محتوای این جملات و جملاتی شبیه این، بیانگر نوع نگاه به نقش معلم است.
این جملات، نقش معلم را در حد «پر کردن کلاس» و یا «مبصری» می بیند که با حضورش باید مانع از خالی دیده شدن کلاس شود.

ادامه خواندن “آموزش و پرورش و تحول”

چهارگانه معلم – دانش آموز

همان طور که می دانیم امروزه، در مباحث یادگیری ، به فرآیندی اشاره می شود که به آن یاددهی- یادگیری می گویند.

برداشت درست از این عبارت این است که یاددهنده و یادگیرنده مطلق نداریم. معلم، همزمان با یادگیری، می آموزد و دانش آموز نیز همان زمان هم می آموزد و هم یاد می گیرد.

اگر به این مطلب ، نقش فناوری اطلاعات و توسعه حیرت آور آن را در ابعاد هوش مصنوعی نیز بیفزاییم، متوجه تحول عمیق در نقش معلم از انتقال دهنده دانش و حتی تسهیلگر به طراحی می شویم. در این وضعیت، چرخه پیچیده ای از یاددهی- یادگیری اتفاق می افتد که تفکیک میان یاددهنده و یادگیرنده عملا کار دشواری خواهد بود و مدام و با سرعت زیاد، نقش یاددهنده و یادگیرنده، جابجا می شود.

در این چرخه پیچیده و سریع، دوعنصر را میتوان در رابطه میان معلم و دانش آموز در نظر داشت و بر اساس آن چهارگانه دانش آموز و معلم را ترسیم کرد.

برای خواندن کامل این مطلب ، اینجارا کلیک کنید.