معلم کوچولو و رویای بزرگ محدثه
الهه یارمحمد زهی
چهار سال درس خواندن، تلاش کردن، و شنیدن انواع نظریههای آموزشی حالا به این لحظه ختم شده بود: اولین کلاس رسمیام. برای اینکه حرفهای و باتجربه به نظر برسم، لباس رسمی پوشیدم. در کلاس را زدم، سلام کردم و وارد شدم. یازده دانشآموز دوازدهم انسانی، همگی با دقت مرا نگاه میکردند. استرس داشتم، برای کنترلش دو دقیقهای وسایلم را مرتب کردم. بعد خودم را جمعوجور کردم و شروع کردم: معرفی، گفتن از علاقهام به جامعهشناسی که آن را “خدای تمام درسها” میدانستم، و بعد قوانین کلاس:
۱. خوردن و آشامیدن آزاد، به شرطی که تعارفی در کار نباشد و مزاحمتی ایجاد نکند.
۲. هر دانشآموز در طول ترم دو بار حق دارد بگوید «درس نخواندهام» و بدون نمره منفی یا صفر از کلاس بگذرد، اما مدیریت این دو جلسه با خودش است.
۳. اگر همراه من باشید، همراهتان خواهم بود. ادامه خواندن “معلم کوچولو و رویای بزرگ محدثه”