نقدي متفاوت بر فوتبال

فوتبال به عنوان يك رويداد ورزشي، تبديل به پديده اي اجتماعي شده است.در دنياي امروز ، پديده ها براي اينكه قدرتمند شده و از نظر تاثيرگذاري، گستره و دوام دست برتر را داشته باشند، بايد وارد فيزيك جامعه شوند و به تعبيري حالت اجتماعي به خود بگيرند.البته منابع اين قدرت در فرهنگ و اقتصاد است كه يكي ارزش ساز است و ديگري قوام بخش ، اما هر پديده اي بدون اينكه وارد فيزيك جامعه شود، قدرت چنداني نخواهد داشت.سياستمداران آگاه و دورانديش نيز با اين استراتژي، برنامه هاي خود را در عرصه هاي مختلف به پيش مي برند.

فوتبال نيز هر چند رويدادي ورزشي است، اما چون وارد فيزيك جامعه شده، جنبه اجتماعي به خود گرفته و از عناصر قدرت نرم در هر كشوري محسوب مي شود
هر پديده اي كه شكلي از قدرت اجتماعي را به خود مي گيرد بايد براي آن توسط مديران عاليرتبه ، استراتژي طراحي و پياده سازي شود.در غير اين صورت اتومبيلي با قدرت و شتاب بالا را مي ماند كه راننده اي كم مهارت آن را در ميان برف و باران ، بوران و كولاك و ساير احتمالات جاده اي مي راند و بايد انتظار هر واقعه ناگواري را داشت.
فوتبال در كشور ما فعلا چنين وضعيتي را پيدا نموده است و به جاي ايجاد انسجام اجتماعي و محل بروز ارزش هاي اجتماعي بين المللي مانند اخلاق حرفه اي، تاب آوري بالا و حتي مسايل زيست محيطي تبديل به پديده اي اختلاف افكن، اضطراب زا و نزاع هاي گسترده و بيهوده و حتي مضر شده است.
جالب اينجاست كه اين پديده خود، توليد كننده ناهنجاري شده و هم آن را بازتوليد مي كند
مديران فدراسيون كه هيچ، مديران ورزش نيز نتوانسته اند مديريتي بر اين پديده داشته باشند ، پس لازم است مديران عاليرتبه چاره اي براي آن بينديشند ، مخصوصا در حالتي كه اين عبارت رايج شده كه:”تنها دلخوشي مردم ، فوتبال است ” ، اما منابع نشاط مردم بايد متنوع و متعدد باشد.
خلاصه اينكه فوتبال از دو جهت به منبع بالقوه آسيب زاي اجتماعي تبديل شده و مديران كلان بايد تدبيري بر آن بينديشند
اول اينكه، فقدان استراتژي ، باعث اين وضعيت شده است
دوم اينكه درست يا نادرست تلاش مي شود تا مردم بپذيرند تنها دلخوشي، فوتبال است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.