از ته کلاس تا شاگرد اول

از ته کلاس تا شاگرد اول(۱)

 

اولین روز مهر بود. هوای مدرسه پر از هیجان شروع سال تحصیلی جدید. دانش‌آموزانی که از سال قبل می‌شناختم، با ذوق و شوق سر کلاس نشستند و خودشان فضای کلاس را گرم کردند. اما زنگ سوم، ماجرا فرق داشت. وارد کلاسی شدم که همه چهره‌ها برایم جدید بودند. همان کلاسی که دو همکار باتجربه‌ام درباره‌اش هشدار داده بودند: «مدیریت را از دست نده»، «با جدیت برخورد کن»، «آن‌ها مشکل‌ساز هستند”…

با این ذهنیت، خواستم از همان ابتدا اقتدارم را نشان دهم. وقتی به بحث قوانین و امتحانات رسیدم، جدی‌تر شدم و تهدید کردم که اگر کسی تقلب کند، برگه‌اش را پاره خواهم کرد. اما ناگهان یکی از دانش‌آموزان ته کلاس، که انگار نماینده کلاس بود، با لحن جدی گفت: «چرا همه معلم‌ها از همان جلسه اول تهدید می‌کنند؟ می‌توانید بدون این‌همه خشونت، نمره را کم کنید!”

 

همه خندیدند، اما من متوقف شدم. او درست می‌گفت. نگاهی به کلاس انداختم و فهمیدم که ناآگاهانه تحت تأثیر پیش‌فرض‌های دیگران قضاوت کرده‌ام. شاید این دانش‌آموزان به‌جای کنترل با سخت‌گیری، به معلمی نیاز دارند که آن‌ها را درک کند.

 

روزها گذشت. کم‌کم متوجه شدم که علت رفتارهایشان، بی‌توجهی معلمان قبلی بوده است. معلمانی که بیشتر با تهدید نمره آن‌ها را به درس مجبور می‌کردند. آن‌ها برای فرار از این فضا، دست به شیطنت می‌زدند.

 

تصمیم گرفتم روش متفاوتی را امتحان کنم. به‌جای تقابل، به سمتشان رفتم. تمرکزم را روی همان دانش‌آموز ته کلاس گذاشتم. کسی که درس را جدی نمی‌گرفت و خودش را «دانش‌آموز شب امتحانی» می‌نامید. اما به‌جای سرزنش، با او ارتباط صمیمانه برقرار کردم. برنامه‌ریزی درسی برایش انجام دادم، از تجربیات خودم گفتم، پیشرفت‌های کوچک را تشویق کردم، و او را در تدریس مشارکت دادم.

 

اوایل، حرف‌هایم را جدی نمی‌گرفت. اما کم‌کم تغییر کرد. حالا، او همان دانش‌آموزی نیست که اول سال بود. امروز، شاگرد اول کلاس است. در امتحانات ترم، همه نمره‌هایش بالای ۱۸ شد. و من یاد گرفتم که گاهی، به‌جای سخت‌گیری‌های بی‌دلیل،کافی است دانش‌آموزان را بشنویم و راهی برای انگیزه دادن به آن‌ها پیدا کنیم.

۱: نویسنده این تجربه خانم فرزانه نامجو، فراغ التصیل رشته مطالعات اجتماعی دانشگاه فرهنگیان(پردیس نسیبه) می باشد که سه سال است دبیر علوم اجتماعی در استان قم می باشد.

 

 

تحلیل

 

مقدمه

 

روابط معلم و دانش‌آموز از عناصر کلیدی در فرآیند یادگیری محسوب می‌شود. پژوهش‌های متعددی در روان‌شناسی تربیتی نشان داده‌اند که روش‌های مدیریت کلاس و نحوه تعامل معلمان با دانش‌آموزان، تأثیر مستقیمی بر انگیزش، پیشرفت تحصیلی و نگرش دانش‌آموزان نسبت به یادگیری دارد (Ryan & Deci, 2000). در این راستا، نظریه‌های انگیزش درونی و رویکردهای یادگیری مشارکتی تأکید دارند که ایجاد یک محیط یادگیری حمایت‌کننده، به جای رویکردهای تنبیهی، منجر به نتایج مثبت‌تری خواهد شد (Vygotsky, 1978). داستان مورد تحلیل در این مقاله، نمونه‌ای عملی از تأثیر تغییر رویکرد آموزشی از کنترل سخت‌گیرانه به تعامل همدلانه را نشان می‌دهد.

 

بحث

 

در روایت ارائه‌شده، معلم با پیش‌فرض‌هایی منفی و هشدارهای همکاران خود وارد کلاس جدید شد و در ابتدا تلاش کرد با روش‌های سنتی کنترل کلاس، یعنی اعمال مقررات سخت‌گیرانه و تهدیدهای کلامی، اقتدار خود را تثبیت کند. این روش با نظریه‌های روان‌شناختی مرتبط با کنترل بیرونی (extrinsic control) همخوانی دارد، که تأکید می‌کند کنترل سخت‌گیرانه در کوتاه‌مدت ممکن است باعث اطاعت دانش‌آموزان شود، اما در بلندمدت می‌تواند انگیزه درونی آن‌ها را کاهش دهد (Deci & Ryan, 1985).

 

لحظه کلیدی در این تعامل، اعتراض یکی از دانش‌آموزان بود که به‌طور مستقیم به روش تهدیدآمیز معلم واکنش نشان داد. این واکنش را می‌توان از منظر نظریه «خودمختاری در یادگیری» تحلیل کرد، که بیان می‌دارد دانش‌آموزان زمانی که احساس کنترل بیش‌ازحد و محدودیت کنند، در برابر قوانین مقاومت نشان می‌دهند (Reeve, 2009). تغییر تدریجی رویکرد معلم، از تهدید و سخت‌گیری به رویکرد حمایتی و تشویقی، بر اساس مدل‌های یادگیری اجتماعی و نظریه خودتعیین‌گری (Self-Determination Theory) قابل توضیح است. معلم با ایجاد تعامل مثبت، تقویت انگیزه درونی و ارائه راهکارهای عملی، توانست درک دانش‌آموز را نسبت به ارزش یادگیری تغییر دهد.

 

نتایج این تغییر در رفتار دانش‌آموز کاملاً مشهود بود. او که در ابتدا علاقه‌ای به درس نشان نمی‌داد، با دریافت حمایت و ایجاد انگیزه، در نهایت به یکی از موفق‌ترین دانش‌آموزان کلاس تبدیل شد. این تحول تأییدکننده دیدگاه‌های روان‌شناختی است که نشان می‌دهند تشویق و مشارکت دانش‌آموزان در فرآیند یادگیری، به‌مراتب تأثیرگذارتر از تهدید و مجازات است (Bandura, 1997).

 

نتیجه‌گیری

 

تجربه ارائه‌شده در این مقاله نشان می‌دهد که تغییر رویکرد از کنترل سخت‌گیرانه به تعامل حمایتی، می‌تواند تأثیر عمیقی بر پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان داشته باشد. یافته‌های روان‌شناسی تربیتی تأیید می‌کنند که روش‌های مشارکتی، به‌ویژه در محیط‌های آموزشی، موجب افزایش انگیزه درونی، مشارکت فعال و موفقیت تحصیلی دانش‌آموزان می‌شود. بنابراین، معلمان باید به‌جای تمرکز بر کنترل بیرونی و تهدید، به راهکارهای انگیزشی و تعاملات مثبت توجه کنند تا یادگیری معنادار و پایدار را برای دانش‌آموزان فراهم آورند.

http://hosseintalebzade.com/wp-content/uploads/2025/03/From-the-Back-of-the-Classroom-to-the-Top-Student-1.pdf

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.