پژوهش در نهادهای آموزشی خصوصا مدرسه، از دو جهت مورد توجه و اهمیت است:
اول: پژوهش باید به عنوان روح حاکم در تمام ارکان مدرسه اعم از روش تدریس، ارزشیابی ها، فعالیت های تکمیلی و فعالیت های فرهنگی وجود داشته باشد. چرا که یکی از وظایف دستگاه تعلیم و تربیت، تربیت انسان های مساله محور و پژوهش مدار است.
دوم: در فلسفه پژوهش گفته می شود ، روش پژوهش دارای اهمیتی حیاتی و اساسی در محتوای پژوهش است. به عبارتی هر اقدام پژوهشی برای حل مساله بدون روشی مناسب و متناسب نه تنها به حل مساله منجر نمی شود، بلکه ممکن است آسیب های زیان باری نیز به مساله و موضوع اصلی وارد کند.
بنابراین رسالت پژوهشی مدارس، در دو نکته متمرکز می شود: حاکم کردن روحیه حل مساله با پژوهش و آموزش روش پژوهش.
با این فرض، آنچه در ارزیابی پژوهشی مدرسه به عنوان شاخص باید مورد توجه قرار گیرد همین دو نکته فوق است که هر کدام در ارزیابی، شاخص های ویژه ای را می طلبد.
البته باید متذکر شد، برای آموختن روش پژوهش ، مقدمه مهم تری مورد نیاز است و آن اصلاح روش تفکر به سمت حل مساله است و برای این امر نیاز به مهارت هایی مانند هنر گوش کردن، مشاهده ، کار تیمی و توان دستیابی به اجماع نظر نسبی است.
این مساله از آن جهت اهمیت می یابد که بدون دست یافتن به چنین مهارت ها و توانمندی های فکری، نمی توان پژوهشی مفید و درست انجام داد.
نگاهی به فعالیت هایی تحت عنوان فعالیت های پژوهشی، ساعت پژوهش و عناوین مشابه در مدارس خاص مانند مدارس غیردولتی،تیزهوشان و نمونه دولتی، واقعیت هایی را بیان می کند.
١- این فعالیت ها به عنوان آیتم ویژه این مدارس مطرح بوده و اولیا نیز به نوعی یا مطالبه گر چنین فعالیت هایی بوده یا برایشان نیازسازی شده و این آیتم را به عنوان شاخص مدرسه مورد علاقه خود حساب کرده و آن را مطالبه می کنند.
٢- نگاهی به عناوین این فعالیت ها نشان می دهد اکثر عناوین از شاخه های علوم فنی است مانند روباتیک، هوا فضا، راکت آبی، المپیاد، سازه های ماکارونی و ده ها عناوین دیگر.
٣- معمولا جشنواره ها و مسابقاتی تحت عناوین مختلف نیز برای این فعالیت ها در نظر گرفته شده که تصور می شود، جنبه استانی یا ملی دارند.
٤- نکته قابل توجه این است که ارتباط خاصی میان مجریان این عناوین در مدارس و برگزارکنندگان برخی مسابقات و تبلیغات پیرامون این رویدادها وجود دارد.
٥- این نکته ، زمانی قابل تامل تر می شود که ریخت شناسی مجریان این فعالیت ها در شهری مانند تهران، مشخص می کند چند گروه خاص و محدود، مدیریت این فعالیت ها را در اختیار داشته و به لحاظ تخصص نداشتن و تسلط مدیران مدارس در طراحی و اجرای چنین فعالیت هایی، کل ساعت در نظر گرفته شده برای امر پژوهش را (که هزینه آن را از اولیا دریافت کرده اند ) در اختیار این گروه های خاص که هیچ آشنایی با شیوه های تعلیم و تربیت نداشته و اساسا برای این امر مهارتی ندارند ، قرار می دهند.
اما در این رابطه چند نکته باید مورد توجه قرار گیرد:
۱- ماهیت مدرسه ، ماهیتی خاص است که سیاست های آن باید یکپارچه و به هم پیوسته باشد. دخالت چنین گروه هایی در فعالیت جاری مدارس، به شدت ماهیت مدرسه را مخدوش می سازد. سپردن هر بخش از فعالیت مدرسه به گروه های خاص که هر کدام فلسفه و روش وجودی خود را دارند، باعث اتلاف منابع انسانی و برنامه های دستگاه تعلیم و تربیت می شود.
مثلا تصور کنید، یک گروه کل ساعت و فعالیت پژوهشی را در اختیار داشته باشد، گروهی دیگر سرود، گروهی تئاتر و همین طور گروه های مختلف در مدرسه فعالیت داشته باشند، آیا دیگر نام این نهاد را می توان مدرسه نامید
۲-میزان ارتباط این فعالیت ها با فعالیت ارزشمندی مانند پژوهش چیست.یکی از آفات روش تحقیق، مترادف دانستن معرفی علوم با حل مساله است. در زمان حاضر، اقداماتی که در مدارس خاص صورت می گیرد بیشتر معرفی برخی علوم با روش های هیجانی انگیزشی زودگذر همراه با مسابقات یا جشنواره ها است. این نوع اقدام، «توهم خود دانا پنداری» را به همراه خواهد داشت که اصالتا با نفس پژوهش ناسازگار است.
سوال مهم این است اگر این مسابقات یا جشنواره های خاص حذف شود باز همان فعالیت های مثلا پژوهشی انجام می گیرد.
۳-محاسبه هزینه صورت گرفته برای چنین فعالیت هایی- فارغ از آثار نامناسب تربیتی و پژوهشی- حکایت از مدیریت غیراقتصادی منابع مالی مدرسه دارد که بر اساس فرمول هزینه – فایده، قابل توجیه نیست.
* نتیجه گیری
فقدان تعریف مشخص از پژوهش و نداشتن استراتژی برای رفع نیازهای مخاطبان، خصوصا در مدارس خاص و غیردولتی، از سوی آموزش و پرورش باعث شده تا مدیران این مدارس، به لحاظ ضرورت جذب مخاطب، به سراغ گروه های خاصی بروند که بر اساس میزان هزینه پرداخت شده، رتبه های خاصی کسب کنند و هر سال هم بر میزان این هزینه ها افزوده شده و مدیران صرفا برای اینکه در گردونه رقابت بمانند ناچار وارد چرخه ای می شوند که گردانندگان آن سیاست های موسسات خاصی را دنبال می کنند که از منظر برنامه ریزی استراتژیک از مخالفان نهاد مدرسه، محسوب می شوند و همین امر باعث می شود تا احساس ناکامی در مدرسه داری هر روز افزایش یافته و خود را در قالب سرگردانی نگرشی و عملیاتی مدیران مدارس در حوزه پژوهش دانش آموزی، نشان دهد.
با توجه به این وضعیت نگران کننده، پیشنهاد می شود نهادهای متولی پژوهش در آموزش و پرورش مانند پژوهشکده تعلیم و تربیت با همکاری متخصصان حوزه مربوطه ، چارچوب و سیاست های «پژوهش دانش آموزی» را مورد بررسی قرار دهند و راهکارهای متناسب برای ارتقای این امر را پیش بینی کنند.