قصهای از یک نقطه عطف در مسیر معلمی
حسین طالب زاده
اولین سالهای معلمیام بود. آن روز، قرار بود برای دانشآموزان کلاس پنجم یک فیلم آموزشی پخش کنم. دستگاههای پخش ویدیو در خانهها ممنوع بودند، اما مدارس اجازه داشتند برای اهداف آموزشی از آنها استفاده کنند.
با کمک خدمتگزار مدرسه، تلویزیون و ویدئو را به کلاس بردم. بچهها با هیجان منتظر بودند. اما من، معلم کلاس، روبهروی دستگاهی ایستاده بودم که کار کردن با آن را بلد نبودم! آموزش و پرورش هم آموزش هایی در این رابطه نداده بود، و چون در خانه نداشتیم، هیچوقت تجربهاش نکرده بودم. نمی دانستم چه کار باید بکنم.
لحظهای سکوت شد. بعد صدای یکی از دانشآموزان، جواد، بلند شد: «آقا، ما بیاییم راه بندازیم؟»
قبل از اینکه جواب بدهم، او و چند نفر دیگر جلو آمدند، دکمهها را فشار دادند، نوار را داخل دستگاه گذاشتند و چند ثانیه بعد، تصویر روی صفحه تلویزیون ظاهر شد. فیلم پخش شد. کلاس پر از هیجان شد. اما من… به تصویر خیره نشده بودم، داشتم به واقعیتی تازه فکر میکردم.
تحلیل: از معلمی سنتی تا یادگیری مادامالعمر
- شکاف میان آموزش رسمی و نیازهای واقعی معلمان
این تجربه نشان داد که آموزشهای رسمی برای معلمان، همیشه همراستا با نیازهای عملی کلاس درس نیست. ما در دانشگاه روش تدریس میآموزیم، اما کمتر درباره ابزارهای آموزشی، تغییرات فناوری و نیازهای واقعی دانشآموزان آموزش میبینیم. این شکاف، نهتنها در آن سالها، بلکه امروز هم در بسیاری از نظامهای آموزشی دیده میشود.
- معلم دیگر تنها منبع دانش نیست
این اتفاق برای من یک تلنگر بود: در کلاس درس، همیشه این معلم نیست که بیشتر میداند. دانشآموزان، بهویژه در زمینه فناوری، ممکن است جلوتر باشند. جواد، دانشآموز کلاس پنجمی، مهارتی داشت که منِ معلم نداشتم! این یعنی نقش معلم از یک «انتقالدهنده دانش» به یک «طراح در مسیر یادگیری» تغییر کرده است.
- لزوم یادگیری مادامالعمر برای معلمان
از آن روز تصمیم گرفتم که دیگر منتظر آموزش رسمی از سوی آموزش و پرورش نباشم و خودم به دنبال یادگیری بروم. این اتفاق به من فهماند که در دنیای امروز، معلمی که نتواند خود را با فناوری و روشهای جدید وفق دهد، دیر یا زود جایگاهش را از دست خواهد داد. یادگیری برای معلم نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت است.
- فناوری، یک تهدید یا فرصت؟
در آن زمان، ویدیو چیزی بود که ورودش به خانهها ممنوع بود، اما همان فناوری در مدارس برای آموزش به کار میرفت. امروزه هم درباره گوشیهای هوشمند، شبکههای اجتماعی و هوش مصنوعی بحثهای مشابهی مطرح است. اما آیا ممنوعیت راهحل است؟ یا اینکه بهتر است معلمان نحوه استفاده آموزشی از این ابزارها را یاد بگیرند و به دانشآموزان هم آموزش دهند؟
نتیجهگیری: معلم آینده، معلم فناور است
آن روز در کلاس پنجم ابتدایی، من یاد گرفتم که اگر قرار است معلم خوبی باشم، باید بهروز بمانم. باید فناوریهای جدید را بشناسم، از آنها نترسم و راه استفاده از آنها را یاد بگیرم. امروز، بعد از سالها، همچنان به این اصل پایبندم: “دنیای امروز، دنیای فناوری است. به آن بپیوند، تا در تدریس موفق باشی”
http://hosseintalebzade.com/wp-content/uploads/2025/02/A-Turning-Point-in-My-Teaching-Journey.pdf
سلام
مطلب رو عالی،به زبانی عامیانه و ساده، در عین حال پر محتوا وتاثیر گذارنوشتید🙏👏👏👏
من سال اول تدریسم هست،ونیاز به راهنمایی در این مسیر طولانی وپراز فراز ونشیب معلمی دارم اما مطالب شما به من آموخت هر معلم هر روز علمش رو باید به روز رسانی کند👇👏👏👏
لزوم یادگیری مادامالعمر برای معلمان
از آن روز تصمیم گرفتم که دیگر منتظر آموزش رسمی از سوی آموزش و پرورش نباشم و خودم به دنبال یادگیری بروم. این اتفاق به من فهماند که در دنیای امروز، معلمی که نتواند خود را با فناوری و روشهای جدید وفق دهد، دیر یا زود جایگاهش را از دست خواهد داد. یادگیری برای معلم نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت است.